از معمولها فاصله بگیر
زندگی هر لحظه رنگ و بوی خاص خودش را دارد، صبحی آفتابی و زرد، عصری ابری و خاکستری یا شبی مهتابی… هر از چندگاهی طرحی دیگر میزند، گرم میشود و سرخی گیلاس را به خاطر میآورد، در میان گرمای تابستان ناگهان خنکای باران را به رخ میکشد و رویایی از منظره پشت پنجره را بازطراحی میکند. داستان زندگی، رهایی از معمولهاست، روایت جسارت و شعف طرحهاست…